مروری بر اجرای «کلاریز کشاورز» در چهارمین فستیوال موسیقی معاصر تهران
نویسنده: مهدی سیدینژاد
سومین شب از اجراهای صحنهای چهارمین جشنوارهی موسیقی معاصر تهران در تالار رودکی به رسیتال فلوت کلاریز کشاورز اختصاص داشت. این رسیتال تنها اجرایی در میان دیگر اجراهای جشنواره بود که قطعات آن تماماً از آهنگسازان ایرانی انتخاب شده بود. ده قطعه از نسلهای متفاوت آهنگسازان در اجرا حضور داشت از علیرضا مشایخی گرفته تا سعید علیجانی و امین شریفی. به غیر از دو قطعهی علیرضا مشایخی بقیه قطعات در حد فاصل 2018-2016 نوشته شده بودند و برخی از آنها اولین اجرایشان را تجربه میکردند. این اجرا به گفتهی نوازنده بخشی از پروژهای بزرگتر با عنوان «امواج نوی ایران» است که در آن قرار است آثاری از بیست آهنگساز ایرانی اجرا شود. در این اجرا به غیر از یک قطعه با عنوان «لحظات سرد در دَروس» (ساختهی علی رادمان) که برای فلوت و الکترونیک ساخته شده بود بقیه قطعات به صورت تکنوازی اجرا شدند.
«در جستجوی زمان از دست رفته» از علیرضا مشایخی اولین قطعهای است که غافلگیرانه خارج از برنامهی از پیش اعلام شده به استقبالمان میآید. اجرای جسورانهی کلاریز کشاورز از همین قطعه خبر از آغاز اجرایی استاندارد و با کیفیت میداد. قطعات هرکدام به نحوی نوازنده را به چالش میکشیدند: «غزل خوابگرد» روزبه رفیعی شیوههای صدادهی مختلف را طلب میکرد، «مونولوگ برای تنهایی آهنگساز» امین شریفی از نوازنده میخواست تِم قطعهی «پرستش بهار» استراوینسکی را از میانهی دگرهپردازیهای مختلف به شنونده بنمایاند و کشف منطق جملهبندی چالشِ قطعهی «پرمیوتیشن» (از نخستین آثار علیرضا مشایخی برای فلوت؛ نوشته شده در سال 1347) بود. با این حال کشاورز یکی پس از دیگری از چالشها عبور میکرد و قطعاتی شستهرفته را به شنونده ارائه میکرد. بخشی از کیفیت مطلوب اجرا به درک نوازنده از اهمیت سکوت در تفسیر و اجرای قطعات موسیقی معاصر نیز مربوط بود. در نبود وزن و تنالیته، سکوت در فهم جملهبندیها و تفکیک آنها از هم نقش مهمی را ایفا میکند و میزان کشش هر سکوت (که در اوقاتی به اختیار نوازنده واگذار میشود) میتواند در درک شنونده از قسمتهای مختلف یک قطعه بسیار مؤثر باشد.
منبع: نُویز، رسانهی مُستقلِ مُرورِ موسیقی
https://noise.reviews/