مروری بر اجرای «ایووُ نیلسُن» در چهارمین فستیوال موسیقی معاصر تهران
نویسنده: مانی جعفرزاده
یک نوازنده به تنهایی با «ترومبون»اش روی صحنه، همین؟ بیشک متقاعد کردن شنونده به اینکه بنشیند و یک ساعت گوش بدهد آسان نیست. به باورِ نگارنده اما «ایوو نیلسون»ِ سوئدی از عهدهی این کار نهچندان آسان بهخوبی برآمد. در همان نخستین لحظهی حضورش وقتی برای نواختن قطعهی «سکوئِنزا، شمارهی پنج» اثر «بِریو» رو به شنوندگان -در این مورد باید خواند تماشاچیان- ایستاد، پیدا بود با شیوهی بازی بهخوبی آشناست. تا جایی که صاحب این قلم بهیاد میآورَد در بیشتر موارد مرسوم است که در اجرای این قطعهی «بِریو» نوازنده با لباس و صورتکِ یک دلقک بر صحنه حاضر میشود. «نیلسون» اما چنین نکرده بود. شاید به این دلیل که این شمایل اجرای دیگر قطعاتِ کنسرت را تحت تأثیر میگرفت و حذف آن هم برای قطعاتِ بعدی زمانبر میبود(؟) لیکن درست در لحظهی حضور «نیلسون» بر صحنه بیهیچ آرایشِ بیرونی، دلقک رؤیت شد و مخاطبان را متقاعد کرد که نهفقط با یک نوازندهی زبده که همچنین با یک پرفورمَنسآرتیستِ توانا روبهرو هستند. در دیگر قطعاتِ این کنسرت هم حضورِ پُررنگِ رفتار از سوی هنرمند بُعدی به آثار اضافه کرده بود که همهی آنها را از موسیقیِ محض بودن قدمی، قدمهایی فراتر میبُرد.
در انتخابِ قطعاتْ سلیقه، هوش و دانش دستبهدست هم داده بود. دو قطعهی آغازین یکی از «بِریو» و دیگری از «شِلسی» با استادیِ تمام اجرا شدند. گمان میکنم که اگر در نزد دوستانِ «رادیکال» موسیقیِ معاصرِ ایران، نام این دو آهنگساز را بگوییم بیدرنگ خواهند گفت: اینها «کلاسیک» هستند و موسیقیِ معاصر محسوب نمیشوند! لیکن «نیلسون» با دانشی ستودنی قطعاتی از این دو آهنگساز را در کنارِ آثاری از خود و یک آهنگساز هموطناش و همچنین قطعهای از آیدین صمیمیمفخّم چنان چیده بود که تو به خوبی میتوانستی سِیرِ تکوینیِ آنچه را که «موسیقیِ معاصر» میخوانیم، ببینی و حظ بَری.
«سونوریته»ی دقیق و فکر شده، اِشرافِ کامل بر موضوعِ «میزانسِن» (یعنی جایگیریِ هنرمند در نقاطِ متفاوتِ صحنه) و ارتباط آن با اجرای هریک از قطعات، همراه با تفسیرهای شخصیِ بسیار درخشان از آثار، کنسرتِ «نیلسون» را به کلاس درسی بدل کرده بود که شاگردانِ غایب کم نداشت.
منبع: نُویز، رسانهی مُستقلِ مُرورِ موسیقی
https://noise.reviews/