جاکَنشدگی
مروری بر اجرای آنسامبل الکنویز در جشنوارهی موسیقی معاصر تهران
کامیار صلواتی
پروژهی ردیف، نام رپرتواری بود برای سهتار و صداهای الکترونیک به آهنگسازی آنسامبل سه نفرهی الکنویز که در جشنوارهی موسیقی معاصر تهران توسط همین آنسامبل اجرا شد. این پروژه، چنانکه از ناماش برمیآمد، تلاشی بود برای برهمنشینی ردیف و موسیقی الکترونیک. طبیعتاً در چنین اجرایی، گشودن راهها، ظرفیتها و معانی نو برای موسیقی ردیف یا موسیقی الکترونیک در بستر نوی تعاملیشان اهمیت بهسزایی دارد. میزبانی که سخت امروزی به نظر میرسد، پذیرای نمایندهی موسیقایی فرهنگ نامدرن شهری در کشوری شرقی میشود.
آنچه اجرا شد، به زبان ساده، همین و فقط همین بود: اشارههایی محدود (نه تغییر شکلیافته، نه نوآورانه و نه مفسرانه) در حد یکدو موتیف به درآمد شور، سپس اجرای تقریباً عین به عین زیرکش سلمک، محو شدن بقایای این گوشه در صدایی نوفهوار، رفتن به اوج شور، تأکید بر شاهد دشتی، و بالاخره به انجام رساندن کار با اجرای بخشی از رنگ شهرآشوب. در حقیقت برنامه با درآمد آغاز شد و با رِنگ خاتمه یافت. چنین رپرتواری حتا در یک اجرای مکتبی ردیف هم محافظهکارانه به نظر میرسد؛ چه برسد در برنامهای که نام «موسیقی تجربی» بر خود دارد.
علاوه بر این، نسبتی معنادار میان نواختههای سهتار و اصوات الکترونیک پسزمینهی آن وجود نداشت. موسیقی ساده شدهی ردیفی چون مادهی خامی از جایی دیگر جاکن شده و با غریبگی محض روی صداهای الکترونیک و چند تصویر –که کمی یادآور اجراهای سایکدلیک بودند- سوار شده بود. صداهای الکترونیک پسزمینهای هم چنین وجه تمایزی نداشتند؛ بیاتفاقی منحصر به فرد آنها به زحمت ارتباطی با شور و دشتی مییافت. محدودیت توان تکنیکی نوازندهی سهتار نیز به یاری این بلبشو آمده بود: حتا همین برنامهی ساده شده و پیش پا افتاده نیز از ضعف نوازندگی رنج میبرد.
همهی اینها به کنار، شرایط سولهی کارگاه دکور حافظ هم برای اجرای موسیقی بسیار نامناسب بود: صدای ماشینهای خیابان حافظ و کولر بزرگ سالن تبدیل به بخشی از اجرا شده بودند، و به واسطهی صدابرداری نامناسب سالن، صدای سهتار به سختی به گوش میرسید.
منبع: نُویز، رسانهی مُستقلِ مُرورِ موسیقی
https://noise.reviews/